برای درک خطر این گروه به گزارش زیر توجه نمایید:
یکی از بهاییان یزد پس از انقلاب، منافقانه ادعای مسلمانی نمود و به شیراز نقل مکان نمود. وی نام خانوادگی خود را نیز به «اسلامی» تغییر داد و در سالهای اخیر با کمک یکی از مبلغین سرشناس بهایی و خرج پولهای مشکوک، چهار نفر از طلاب استان یزد را به بهاییت جذب نموده است. همچنین از نشانهی بارز این گروه بیحجابی و بدحجابی زنان و دخترانشان میباشد. گویی این منافقان بهایی مأموریت دارند با بیحیایی و بیحجابی عفت عمومی را لکهدار کنند.
متأسفانه بعضی از این منافقان با راهاندازی شرکتهای فنی و تجاری، طرف قرارداد وزارت صنایع، نفت و شهرداریها شدهاند و در برجهای شمال تهران هیچ یک از قوانین اسلامی را رعایت نمیکنند. طبق گزارشهای رسیده، در این شرکتهای خصوصی، دختران و زنان موظفاند بدون حجاب و بسیار تحریکآمیز حضور یابند. خطر این منافقان بسیار زیاد و نگران کننده است که لازم است با بررسی سوابق و جمعآوری مستندات کافی نسبت به کنترل آنها اقدام شود. به هر حال از میان چهار دستهی یاد شده طی سالهای اولیهی پیروزی انقلاب، فقط دستهی چهارم کاملاً آزاد بودند و مخفیانه با جریانهای ضدانقلاب مشغول فعالیت تخریبی بودند که از دید مسؤولین پنهان نبود و معمولاً گزینشها از نفوذ آنان در مراکز تصمیمگیری جلوگیری میکردند.
تا اوایل سال 1362ه.ش. فرقهی ضالهی بهاییت بینام و نشان به حیات خود ادامه میداد، ولی از اوایل سال 1362ه.ش. در حالی که جنگ تحمیلی عراق برضد ایران ادامه داشت، سربازان گمنام امام زمان(عجلاللهتعالی) متوجه جاسوسی تعدادی از سران و مبلغین بهایی به نفع آمریکا و اسراییل شدند.
به همین دلیل دادستان کل انقلاب اسلامی در اوایل سال 1362ه.ش. از دستگیری تعدادی از بهاییان به جرم جاسوسی برای بیگانگان خبر داد و هرگونه فعالیت تشکیلاتی این فرقه را در ایران ممنوع و عضویت در فرقهی ضالهی بهاییت را جرم، اعلام نمود. به دنبال انحلال فرقهی ضالهی بهاییت، محفل ملی بهاییان در تاریخ 12/6/1362 طی اعلامیهای ضمن اعتراض و انتقاد شدید از انحلال این فرقهی ضاله توسط دادستان انقلاب، خود را از اتهامهای وارد مبرا دانست و تعطیلی فرقه را در ایران به طور رسمی اعلام نمود. در بخشی از اعلامیهی یاد شده آمده است:
«جامعهی بهاییان ایران برای اثبات حسن نیت و براساس اصول اعتقادی خویش در اطاعت تام از امر دولت و حکومت تعطیلی تشکیلات بهایی را در سراسر ایران اعلام میدارد و از این پس تا زمانی که سوءتفاهمات برطرف گردد و حقایق روشن شود، کلیهی محافل روحانیه و لجنات تابعهی آنها تعطیل است و هیچ فردی عضو تشکیلات بهایی شناخته نمیشود.»
پس از دستگیری جاسوسان بهایی و اعلام انحلال فرقهی ضالهی بهاییت از سوی دادستانی انقلاب، رییس جمهور وقت آمریکا «ریگان» بهرغم پرهیز حساب شدهی قبلی از حمایت رسمی، آشکارا از بهاییان دستگیر شده حمایت نمود و برخورد دادستانی انقلاب با بهاییان را محکوم کرد. امام خمینی(ره) در نطقی کوبنده جواب «ریگان» را چنین دادند:
«اگر دلیل نداشتیم که بهاییان جاسوس آمریکا هستند مگر طرفداری ریگان از اینها و اگر دلیل نداشتیم که حزب توده جاسوس شوروی است. جز طرفداری شوروی از حزب توده برای اثبات مدعای ما کافی بود. بهاییها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند که قبلاً انگلستان حامی اینها بوده و حالا آمریکا حامی آنهاست اینها مثل حزب توده جاسوس هستند.»
امام خمینی(ره) آشکارا به همه اعلام کرد که بهاییان مثل حزب توده جاسوساند و باید مثل حزب توده با آنها برخورد شود، ولی متأسفانه بعضی سعی داشتند با این جاسوسان سابقهدار کار فرهنگی انجام دهند. شاید بتوان افراد گول خورده و رده پایین این فرقه را با کار فرهنگی به شاهراه حقیقت برگرداند ولی لازم است با سران و مبلغین حرفهای این فرقه، قاطعانه و امنیتی برخورد کرد، چون اینها جاسوس آمریکا و اسراییل هستند.
سادهاندیشی است اگر بپذیریم غرب و استکبار حزب جاسوسی را که بیش از 170 سال برای آن خرج کرده و در فروپاشی عثمانی و شکلگیری اسراییل و تقویت مهرههای کثیف خود در ایران، منطقه و خاورمیانه نقش نوکری را به خوبی ایفا کرده، رها کند. اگر قبول داریم غرب و استکبار دشمنان قسم خوردهی اسلام هستند، باید بپذیریم که بهاییان در میان ما مسلمانان به عنوان مورد اعتمادترین جاسوسان غرب، با کار فرهنگی و نصیحت دست از سر اسلام و مسلمین برنخواهند داشت. به همین دلیل بود که اندکی پس از اعلام انحلال در اواخر سال 1362ه.ش. بهاییان ایران به دستور بیت العدل، محفل اضطراری سه نفرهای به صورت پنهانی جهت تداوم فعالیتهای مخرب خود تشکیل دادند.
در این دوره که با جنگ تحمیلی عراق برضد ایران همراه بود بهاییان از موشک باران شهرها توسط صدام و شهادت رزمندگان اسلام اظهار خوشحالی میکردند و به این بهانه که مخالف جنگ هستند کوچکترین فعالیتی برای دفاع از کشور انجام ندادند. از سال 1365ه.ش. وزارت اطلاعات متوجه جاسوسی بهاییان به نفع اسراییل و عراق شد و در نهایت، در سال 1366ه.ش. اعضای محفل اضطراری را شناسایی و دستگیر نمود که در اثر جوّسازی و جنجال حامیان غربی، این فرقه پس از مدتی آزاد شدند. خانم «مهناز رئوفی» در خاطرات خود مینویسد:
«در جریان رحلت حضرت امام که تمام ملت ایران عزادار بودند بهاییان در ضیافتها و محافل خود جشن میگرفتند و به هم تبریک میگفتند و اگر آنها بهصورت آشکار جشن نمیگرفتند از ترس مردم بود.»
از سال1370ه.ش. در اثر جوّ تسامح و تساهلی که دولت سازندگی ایجاد کرده بود، فعالیت اقتصادی بهاییان با گرفتن بعضی پروژهها و اخذ پروانهی مشاغل نان و آبدار گسترش یافت و توانستند شرکتهای مهم صنعتی، تجاری و فنی بهخصوص در زمینهی آسانسور و رایانه را راهاندازی کنند. بهاییان از همین دوره، صنایع اپتیک، واردات لنز و شیشهی عینک و بعضی اقلام چشم پزشکی را به انحصار خود در آوردند. همچنین با نفوذ در شرکتهای اقماری ایران خودرو و نزدیک شدن به شهرداری تهران در دورهی «کرباسچی» جان تازهای گرفتند و از سال 1375ه.ش. با راهاندازی دانشگاه مخفی خود سعی نمودند عقبماندگی تحصیلی خود را جبران نمایند.
با راهاندازی دانشگاه مخفی و مجازی، بهاییان با دادن حقوقهای کلان، بعضی اساتید مسلمان دانشگاهها و اساتید اخراجی و بازنشستهی مخالف نظام را به خدمت گرفتند. وزارت اطلاعات در سال 1375ه.ش. در یک عملیات گسترده به جمعآوری اسناد و پروندههای صیانتی فرقهی اقدام نمود و توانست اسناد و عملکرد بعضی مؤسسههای آموزشی آنان را کشف نماید. نظر به اهمیت آموزش و تحصیلات بهاییان بهتر است به تشریح نحوهی فعالیت علمی این فرقه اشاره شود.
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت